جیک جیک های من

من اینجارو کلا فراموش کرده بودم جیک جیک های من...

این عکس مال اولین شبی هست که شارلوت به خونه اومد

الان دخترم در۳۰  هفته و ۵ روز  هستش 

ماز هنوز ایرانه، اما من دارم کم کم وسایل دخترم رو میخرم، خونه باید کاملا تمیز و مرتب بشه و یکم تغییرش بدم. انجام کارهای چوبی خونه سخته، الان هم کلی چاق و کند شدم. 

حالت فشار کارم زیاد شده چون بیشتر با پناهنده باید کار کنم و انالیزشون کنم.

اوضاع اروپا خیلی بد شده، خداروشکر که المان ارومه و پلیس ها از همیشه هشیارتر هستند.

دیشب خوب نخوابیدم، امروزم از ساعت ۱۰ رفتیم خرید تا الان، با اینکه اصلا به خودم فشار نیاوردم ولی پا و دلم درد گرفته 

به مازم بگم دعوام می کنه 

۲ تا لباس برای اوتیلیا خریدم، بقیه وسایلو از خود المان‌می خرم.

امروز خیلی قشنگ بودش 

هفته ی ۲۲، تو عکس قبلی خیلی چاق نشون میدادم،  زیاد چاق نشدم
چاق شدم؟

Mein kleiner Apfel, diese Woche ist eine der wichtigsten Wochen, die wir gemeinsam erlebt haben.

Geste verstehe ich deine Tritte in meinem Bauch. Mein Bauch wächst groß.

Ich liebe dich meine schöne Tochter 

حل شدن تو مردم ایران خیلی سخت تر از چیزی هست که فکرشو می کردم.

بی حوصله ام.

باید بیشتر به حرفهای ماز گوش بدم، اون خیلی خوب مردم رو میشناسه.